ما را ز سر بریده می ترسانی

ساخت وبلاگ
 

قدیم تر ها وقتی می خواستند بگویند فلانی خیلی ترسوست می گفتند حتی سر یک مرغ هم نمی تواند ببرد . قدیم ها البته هنوز مرغ ماشینی و مرغ یخ زده فراوان نشده بود و در بسیاری از خانه ها هنوز چند تایی مرغ محلی پیدا می شد که اگر مهمان عزیزی برسد از ره ، یکی شان سر بریده شود و گذاشته شود لای پلو تا مهمان عزیز نوش جان کند .

این بود که سر بریدن مرغ کاری بود لازم و رایج . آنهم بوسیله مردان . پدر خانواده یا مرد همسایه . اما اگر پیش می آمد و پدر نبود و مرد دیگری هم دم دست نبود ممکن بود امر خطیر سر بری سپرده شود به پسرکی نوجوان . اما نه هر پسری . پسری که دست کم ده دوازده سالی داشته باشد و البته از دل و جراتی کافی برای سر بریدن نیز برخوردار باشد .

و در آن سالها و در کوچه ما تنها کسی که در آن سن و سال و در غیاب مردان این وظیفه را بر عهده می گرفت من بودم . که بسیار پیش می آمد یکی از زنان همسایه صدا بزند که فلانی بیا و سر این مرغ را ببر . و من بودم و کاردی تیز و مرغی در بغل که با تبختر و تکبر جلوی بچه ها راه می رفتم و لب جوی سر کوچه مرغ را بر زمین زده و آبی در گلویش ریخته و کارد را ...

از این رهگذر البته عایداتی هم نصیب می شد .  همسایه ها معمولا پنج زار تا یک تومان می دادند و اگر تعارف می کردم اصرار می کردند که نه ، حتما باید بگیری . می گفتند اگر نگیری گناه دارد و ممکن است در آینده آدم بی رحمی شوی .

امروز که نزدیک به چهل سال از آن روزها می گذرد و دیگر دل آنرا ندارم که حتی سر یک گنجشک را ببرم ، وقتی در خبرها می آید که داعشی ها مثل آب خوردن آدم سر می برند و همین چند روز پیش جوانکی نوزده ساله یک کشیش نود ساله را در فرانسه سر برید ، می گویم نکند اینها در کودکی و نوجوانی مرغ سر بریده اند و پول نگرفته اند که اینچنین بیرحم و سنگدل شده اند !

کیقباد...
ما را در سایت کیقباد دنبال می کنید

برچسب : ما را زسر بریده می ترسانی,ما را زسر بریده می ترسانی شاعر,ما را زسر بریده می ترسانید,ما را ز سر بریده می ترسانی داریوش,شعر ما را زسر بریده می ترسانی,آهنگ ما را ز سر بریده می ترسانی,ما را زسر بریده می ترسانی داریوش دانلود, نویسنده : kyghobada بازدید : 224 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 16:22